بی بازگشت

بی بازگشت نرفته بودی .
اینرا فهمیدم،
از همه چیزهایی که در خانه گذاشتی
-بهانه های کوچک و بزرگ-
اما من
رفته بودم بی بازگشت
وقتی که آمدی - می دانستم.
26/12/80

Comments

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر