Posts

Showing posts from March, 2009

زیبایی

زیبا بودی انقدر که باورم نمی شود هنوز هم !ای لبخند ناگهانی آه چه گلهای زیبایی من معنای تو را که نمی دانم مثل همان ریاضیات مبهم !این هم روش با ندانستنت هم می شود خوشبختی را تقسیم کرد با چشمانت و .با دستان نازکت تنها این هراسم از خودم می آزاردم وقتی که می گویی گاهی من اینجا خیلی تنهایم !که نیستی
بربالش سرازیرمی شود از هرسو رودخانه موهایت .مثل شبی که بر اتاق خیمه زده است های! تاریکی مطلق چه ساده با عشق آمیخته ای در انکار ترس بی پایان انسان از موعود اما اما چه هراسی دارد عشق اما وقتی که خبرها لای روزنامه می پیچند مثل قطار سربازان شکست خورده و نگاهت می کنند و می گویند کوله پشتی از عشق لبریز بود و پایمان شکست .از چه اما نمی دانیم و می گذری و می گذاریشان در خاک چه باک که ساده با عشق امیخته ای .در انکار -همه- ترسهای بی پایان انسان

رویا

از رویاهایت که می ترسی آهسته و کورمال جستجویم می کنی و من بویت می کنم به جستجوی اطمینان که رویا نیستی