من به آن گل های شب آویخته در کوچه بسته,پژمرده , در خواب نسیم تشبیه ات نکردم که. و به آن صدای پخش در کوهستان جنوب آمیزه ای از شادمانی گوسفندان و هوار باد. یا حتی آن بی خیالی های صدای امواج در یک روز زمستانی بندر عباس. من حتی تو را به پر زدن های یک پروانه -همان پروانه همیشه اشعار تکراری,بی معنی و غلط- تشبیه نکردم. من حتی با خودم هم نگفتم که تو چه شکلی داری: زیبایی؟ محجوبی؟ غمگینی یا سر در گم؟ من تنها یک لحظه با خودم گفتم, نه!حتی با خودم هم نگفتم, جرات نکردم.