تشبیه

من به آن گل های شب آویخته در کوچه
بسته,پژمرده , در خواب نسیم
تشبیه ات نکردم که.
و به آن صدای پخش در کوهستان جنوب
آمیزه ای از شادمانی گوسفندان و هوار باد.
یا حتی آن بی خیالی های صدای امواج
در یک روز زمستانی بندر عباس.
من حتی تو را به پر زدن های یک پروانه
-همان پروانه همیشه اشعار
تکراری,بی معنی و غلط-
تشبیه نکردم.
من حتی با خودم هم نگفتم
که تو چه شکلی داری:
زیبایی؟ محجوبی؟ غمگینی یا سر در گم؟
من تنها یک لحظه با خودم گفتم,
نه!حتی با خودم هم نگفتم,
جرات نکردم.

Comments

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر