اگر می شد افسانه ببافم

اگر می شد افسانه ببافم
تا بپوشی و شادمان باشی
و بریزم دور
تمام پنجره های رو به گریه را،
شاید امروز هم دیر نبود
برای همان جمله جادویی - اما
تو را به خدا!
این آدم های پلاسیده کوچه را
مگر می شود از یاد برد؟

Comments

Anonymous said…
وعالیجناب مرد...

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر