گمشده

به آفای پلیس گفتم که گم شده ای.
به من خندید.
با او دیگر همه می خندیدند.
نه عکسی از تو داشتم
نه نامه ای.
اما کسی - می دانم - تو را یافته است.
به همین دلخوشم.

22/8/80

Comments

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر