اگر آرزو هایم براورده شود یا نشود

اگر همه آرزوهایم بر اورده شوند،
لباس می پوشم و بیرون می روم.
به درخت می خندم و به زلف آب
دخیل می بندم و به مهتاب
نامه های عاشقانه می دهم و بی شتاب
شمردن روزهای بی قراری را
به ساعت شماطه دار واگذار می کنم.
بی گدار به آب می زنم و می روم و هیچ
با خود نمی برم
جز ماه و جز نگاه و جز همین
خنده های گاه و بیگاه.
آسان می شوم آنقدر
که آسمان آسان است
وبه هیچ کس ، هیچ وقت گریه نمی آموزم.
اگر همه آرزوهایم براورده شوند
و حتی اگر همه آرزوهایم بر باد،
باز هم همینطور زندگی خواهم کرد.

Comments

Anonymous said…
قشنگ بود درود

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر