نفرین 2

ما که به هر قافله رسیدیم
اسیر بود.
به هر خانه که رفتیم
دیر بود.
و به هر کس که تعارف کردیم،
سیر بود.

Comments

Anonymous said…
خوب جایی تمومش کردی وگرنه این قافیه ای که تو گذاشتی دست آخر کارش به جاهای باریک می رسید!

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر