من را شايد

من را، شايد روزي معجزه چشمانت مي كشت
و شايد روزي زنده مي كرد.
اما مسيحاي ما معجزه هايش را با خود برد
و به گورستان
نگاهي نكرد.
خدايا معجزه ها را به كه مي دهي
وايمان كور انتظار آمدن را
به چه كسي؟
خدايا شايد اينها لايق معجزه هاي تو باشند،
پس ما را كور كن
لا اقل.

23/6/82

Comments

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر