اگر

از تو خالی می شوم و می روم
آسان است
گفتنش اگر تقدیرم ازچون تولبریز بود و
از تو لبریز نبود تصویرم و اگر
فانوس بی مهابای همین یکی و دیگر هیچ
بر بام خیال خیابان آخرین ایستگاه
باد را نمی رقصید و اگر
می شد بگذرم از سلام های کودکانه و
تاریکی جاودانه نگاهت و
این سادگی نا منتظرآرزو های بی گناهت و اگر
تمام اگرها را می شد شمرد و از تو خالی شد و آسان
به خانه برد تمام آینده از دست رفته مان و
اگر نمی ماند این آخرین اگر
دوستم داری؟

Comments

...عالی عالی عالی

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر