برهنگی

.برهنه بودم
با موهای سیاه بافته امدی و
سبدی از بافتنی های رنگارنگ
.از رنگهای سبز و زرد و آبی و قرمز
گفتم
پیراهنی می خواهم
.برای تمام فصل هایی که خاطره اند
.پیراهنی که گویا نام دیگری هم داشت
.برهنه ماندم

Comments

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر