مانا

بگو مانا با من كه ماندنم اكنون
به نام تو بسته است و
.به همين سكوت نامه ها
تنها اين منم انگار كه دوباره دلخوش مي شوم
بيهوده به كوله بار شايد ها ، بگو مانا
كه براي فانوسي كه سو سو مي زند
يك لحظه به قدر تمام عمر دير مي شود و
.حباب اميدواريم مي شكند
بگو مانا كه فانوس ناتوان
.اسير توفان تاريكي تقدير مي شود

Comments

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر