سوگندنامه

!به زیبایی بی پایان تصویرت قسم که تو را از دست داده ام
حالا تو از عشق قصه ها هم که بگویی دیگر
خوابم نخواهد برد و می دانم
افسانه ای که در پی ان بودم
.مرده است و اینده تا ابد بی تو به سر خواهد شد
حافظ را باید از حافظه برداشت و
مولوی را به دفی پریشان کرد
و به تمام این تاریخ پر و پیمان شکست
شکستی دیگر ارمغان اورد- که ما
تنها سرمان را بار دیگر به همان دیوار کوبیدیم و دیوار
.استواریمان را در هم کوبید
به استواری دیوارها سوگند
که تو را از دست داده ام و دیگر
هرگزنخواهم یافت

Comments

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر