مثل تیترهای روزنامه ای چسبیده به شیشه اتاق
روزی هزار بار تکرار می شوی و
حتی یک بار هم نگفته ام
پاره کنم این روزنامه را و نگاه کنم
آیا جز نام تو چه چیز دیگری شاید آن پشت هست؟

Comments

در غیبت صغری به سر می بردم:))))!!! شما خوبین؟ای بابا این غیبتها که اتفاق غریبی نیستن! زیاد پيش ميان
ایشال...ا آخر سال با ولیم میام !!یکاریش میکنم...looool
البته گویا شماهم کم از من ندارید در غیبتهاتون ها!زودتر ظهور کنید،خوانندگان منتظرند!
شما هم ایضاً شاد باشید
:)

Popular posts from this blog

حکایت مرگ مَح نظر